حرکاتی متفاوت، مقصدی واحد
تک تک فعالیتهایی که انجام میدهیم، مجموعهای از حرکات است که در کنار یکدیگر و به دنبال هم انجام میشوند. به عنوان مثال، یکی از سادهترین کارها، یعنی غذا خوردن را در نظر بگیرید. عملی که ما از آن به عنوان غذا خوردن تعبیر میکنیم، مجموعهای از حرکت و سکون اعضای مختلف بدن نظیر: دست، دهان، دستگاه گوارش و ... است که با نظم و ترتیب خاصی، پشت سر هم انجام میشود.
اگر کمی دقت کنیم، مشخص میشود که اگر چه این حرکات با هم هماهنگ میباشد، ولی حرکت تک تک اعضا و جوارح ما مستقل از دیگری است. مثلا حرکت دست و حرکت دهان، دو حرکت مستقل از هم هستند که هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند. پس چه عاملی باعث آن شده است که این حرکتهای مستقل از یکدیگر، در کنار هم قرار گیرند و با نظم خاصی پشت سر هم انجام شوند؟ یقیناً عاملی که به این حرکات و سکنات، رنگ وحدت بخشیده و سبب شده است تا ما آنها را مجموعهای واحد بدانیم و از تمامی آنها با یک نام تعبیر کنیم، هدف واحد آنها، یعنی همان رفع گرسنگی است.
در حقیقت، عملکرد هریک از اعضا و جوارح مختلف به هنگام تمامی کارهایی که آنها را انجام میدهیم، نظیر معمار، نقاش، بنا و برقکاری است که هر یک جدای از دیگری در گوشهای به زندگی خویش مشغول هستند، ولی هنگامی که تصمیم گرفته میشود ساختمانی بنا گردد، همه در کنار یکدیگر قرار میگیرند و از آنجایی که هدفی مشترک دارند، طبق نظمی خاص کار میکنند تا به هدف واحدشان که ایجاد یک بنای جدید است، دست پیدا کنند. روشن است که اگر هدفی واحد وجود نداشته باشد، هرگز این افراد در کنار یکدیگر جمع نمیشوند و طبق نظم خاصی به کار خود نمیپردازند.
بنابراین تک تک اعمالی که در طول زندگی انجام میدهیم، چه بدانیم و چه نتوانیم تشخیص دهیم، دارای مقصدی معین است؛ چرا که در غیر این صورت هرگز آن کار محقق نمیشود و حرکات اعضا و جوارح گوناگون به طور منظم به دنبال هم انجام نمیگیرد. لذا ابتدا در درون ما، هدف و مقصدی تعیین میشود و سپس حرکات لازم برای دستیابی به آن را تشخیص میدهیم و آنها را به طور حساب شده به دنبال هم قرار میدهیم و پس از آن با تحریک اراده، کار مورد نظر را به انجام میرسانیم.