هویتی متفاوت

هویتی متفاوت

اگر به موجودات مختلفی که در اطرافمان قرار دارند، خوب توجه کنیم، متوجه می‌شویم که آنان نوعاً در زندگی خویش در یک مسیر طبیعی حرکت می‌کنند. یک گل زیبا از همان آغاز که بذر آن کاشته می‌شود، به طور طبیعی یک راه را می‌پیماید و سرانجام روزی می‌شکفد و زیبایی خویش را به رخ دیگران خواهد کشید. گرگ درنده نیز، خواه کسی به او بیاموزد و خواه آموزگاری نداشته باشد، از لحظه تولد، گرگ است و درندگی، جزئی از وجود اوست. ما نیز به عنوان یک انسان، برخی از خصوصیاتمان این گونه است و از آغاز، به طور غریزی به همراه ماست. نوزادی که هم اکنون به دنیا می‌آید، به طور طبیعی و از روی غریزه، با سینه مادر آشناست و از همان آغاز کودکی، به هنگام نیاز بدنمان به غذا، گرسنگی را در خود احساس می‌کنیم. گرایش به تشکیل پیوند با جنس مخالف که همه در وجود خویش آن را حس می‌کنیم نیز به طور طبیعی و غریزی به همراه ماست. تمام این امور از تیررس انتخاب و اختیار ما خارج است و هرگز نیاز نیست تا تصمیم بگیریم این میلها را در خویش ایجاد کنیم. این، مسیر طبیعی زندگی ماست و غریزه ما، ناخودآگاه، ما را در آن حرکت خواهد داد.

ولی آیا همین مسیر طبیعی می‌تواند تمام خواسته‌های ما را تأمین کند؟ آیا کسانی که در اوج لذت بسر می‌برند یا آنانی که از امکانات مالی فراوانی برخوردارند، خود را خوشبخت می‌دانند و دیگر به چیزی نمی‌اندیشند؟ گاهی اوقات که پای صحبت این افراد می‌نشینیم و به درد دل آنان گوش می‌دهیم، درمی‌یابیم که با وجود تمام کامجوییهایشان، انگار هنوز گمشده‌هایی دارند. نکند ما نیز به آن چیزهایی که نیاز داریم نرسیم و یا آنها را ناقص تشخیص داده باشیم؟ شاید خلأهای مختلفی که آنها را احساس می‌کنیم نیز ریشه در همین جا داشته باشد ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد